شبهه: سیاهى و سفیدى ، کورى و بینایى ، زشتى و زیبایى ، عاقلى و دیوانگى ، خلاف عدالت وا نمود مى کند؛ زیرا زشت یا کور از اغلب تمنیات دنیا بى بهره و از اعمال خیر، کمتر بهره و نصیب دارد، آیا در آخرت جبران این محرومیتها خواهد شد و اگر کافر بمیرد، در آخرت هم معذب خواهد بود ((لیس له الدنیا و الاخرة )).
پاسخ:
اختلاف در خلقت بنى آدم از حیث زشتى و زیبایى و تمامیت در خلقت و نقص آن و سایر عوارضات از قبیل فقر و غنا، صحت و سلامت هر یک را حکمتهاست که به بعض از آنها اشاره مى شود:
اوّلا: ((یعرف الاشیاء باضدادها؛ چیزها به ضدشان شناخته مى گردند))، اگر زشتى نباشد کجا جمال و زیبایى ظاهر مى گردد، اگر نقص نباشد تمامیت شناخته نمى شود و هکذا.
ثانیا: براى اظهار عموم قدرت و اینکه حقتعالى شناخته شود به (اِنَّهُ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ) و در بعضى از موارد براى اظهار دو صفت لطف و قهر است .
ثالثا: بعضى از افراد بشر صلاحشان در زشتى یا کورى یا مثلا فقر و مرض و غیراینهاست که اگر متوجه مى شدند، آنچه خداوند قرارداده اختیار مى نمودند.
مروى است که روزى یکى از انبیا در کنار شط آب ، عبور مى فرمود، عده اى بچه مشاهده کرد که در بین آنان بچه کورى بود و او را اذیت مى کردند و گاهى او را زیر آب مى نمودند، آن پیغمبر متاءثر شد و دعا کرد که خداوند او را بینا بفرماید، پس دعاى او مستجاب شد و آن بچه چشم دار شد، وقتى خوب شد، بچه ها را مى گرفت و زیر آب مى کرد و نمى گذاشت بیرون بیایند تا هلاک شوند و چند بچه را بدین منوال هلاک نمود، پس پیغمبر عرض کرد خدایا! تو بهتر مى دانى ، او را به حالت اولیه برگردان ، شواهد این موضوع بسیار است .
رابعا: اختلافات بین بشر، براى امتحان عباد و ظهور سعادت و شقاوت است ؛ زیرا مبتلایان به صبر و تسلیم امتحان مى شوند و از مقامات صابرین بهره مند مى گردند و معافها امتحان مى شوند به شکر و اداى تکالیف الهیه نسبت به آنها درباره مبتلایان چنانچه مى فرماید:
(... وَجَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً اَتَصْبِرُونَ ...).
و اما سؤ ال از تلافى شدن این محرومیتها:
شکى نیست که تماما به احسن وجه تلافى خواهد شد و یکى از اسماى الهى جبار است ؛ یعنى ((جبران کننده )) و در علم کلام ثابت گردیده که بر خداوند تبارک و تعالى است که در مقابل آلام و شداید و مصایب و محرومیتها، عوض مرحمت فرماید به مقدارى که بنده راضى شود، ولى البته نسبت به امورى که فقط از طرف حقتعالى باشد و اختیار عبد مدخلیت نداشته باشد.
در کافى باب ((شدة ابتلاء المؤ منین )) روایت کرده است که ((ابن ابى یعفور)) مى گوید: شکایت کردم به امام صادق ( علیه السّلام ) از دردها که مى کشیدم (و او مرد پُر دردى بود)، امام ( علیه السّلام ) در پاسخ فرمود: ((اى عبداللّه ! اگر مؤ من مى دانست در مصیبت چه اجرى دارد، آرزو مى کرد که با مقراض ، قطعه - قطعه شود)).
و در جلد یازدهم بحار مروى است که جناب ((ابوبصیر)) که از چشم محروم بود، بر حضرت باقر( علیه السّلام ) وارد شد و عرض کرد شما مى توانید مرده را زنده کنید و ابرص را شفا دهید؟ حضرت فرمود: ((بلى باذن اللّه )) و غرضش این بود که آن حضرت چشم او را بینا گرداند.
حضرت فرمود: نزدیک بیا پس دست مبارک را بر چشم او کشید و بینا شد و عرض کرد همه چیز را مى بینم . حضرت فرمود:
((اتحب ان تکون هکذا و لک ما للناس و علیک ما علیهم یوم القیمة او تعود کما کنت و لک الجنة خالصا)).
((آیا دوست مى دارى با چشم باشى و براى تو باشد آنچه براى خلق از منافع است و بر تو باشد آنچه بر خلق از مضار و شداید در قیامت یا این که برگردى به حالت کورى که قبلا داشتى تا بهشت بدون حساب نصیب تو شود؟)).
عرض کرد: همان کورى را اختیار نمودم پس او را به حالت اولیه برگردانید.
از این حدیث مستفاد مى شود که در عوض زحمت کورى در دنیا، از مشقت موقف حساب در روز جزا در امان خواهد بود.
در روایات کثیره وارد گردیده که در روز قیامت خداوند منان از آنهایى که در دنیا مبتلا بودند و بعضى حوایج و دعاهاى آنها به واسطه مصلحت برآورده نگردیده ، عذرخواهى فرموده و مى فرماید امروز هر چه بخواهید به شما مى دهم و چنان تلافى مى فرماید که هر کس آرزو مى کند که اى کاش هیچ حاجت من در دنیا برآورده نشده بود.
و اما سؤ ال :
از آنهایى که در دنیا به واسطه مصلحت عامه نظام عالم یا مصلحت خاصه مبتلا بودند و بى ایمان هم از دنیا رفتند مصداق حقیقى ((لیس له الدنیا و الاخرة )) هستند؟
در جواب گوییم چون محرومیت از جبران الهى در سراى آخرت نسبت به این طایفه در اثر سوء اختیار و کفر خود ایشان است ؛ زیرا کافر را در آخرت نصیبى نیست پس جاى سؤ ال نیست .
(اِنَّ اللّهَ لا یَظْلِمُ النّاسَ شَیْئا وَ لکِنَّ النّاسَ اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).