سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 242720
  • بازدید امروز: 30
  • بازدید دیروز: 25
  • تعداد کل پست ها: 198
درباره
مجاهد[363]

اینجا دغدغه های ذهنی یک طلبه بیان میشود .... طلبه ای از نسل نو که باور دارد دین تنها راهگشای طریق انسانیت است و لاغیر ...اما با تمام این وجود ما متهمیم ... آقا جان ! ما متهمیم ، ما را در یاب !!!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها

 

 

چگونگی ارتباط دختر و پسر (1)

 

آدمی در دو جنس زن و مرد آفریده شده است و خداوند گرایش این دو جنس به یکدیگر را در نهاد آنها سرشته است طبیعت انسان، عرف جامعه و شریعت اسلام هم بر این گرایش صحه گذاشته و آن را به عنوان بدیهی ترین اصل فطرت پذیرفته است؛ اما ارتباط دختر و پسر پیش از ازدواج چگونه و حد و حدود آن کدام است؟ مبنای این ارتباط چیست و چگونه می توان حد و مرز آن را تعیین کرد. باید بدانیم مبنای ارتباط دختر و پسر از نظر دین اسلام چیست  .

نظریه اضطرار:

یک مبنا در جامعه ما این است که در ارتباط دختر و پسر، اصل بر اضطرار یا ضرورت است. یعنی تا در جامعه ضرورتی نباشد و موقعیت اضطرار به وجود نیامده باشد بهتر است زن و مرد، دختر و پسر با یکدیگر ارتباط بر قرار نکنند. این نظریه بیشتر میان خانواده های سنتی و افراد سنتی. مذهبی به چشم می خورد

نظریه اختلاط :

در برابر این نظر، مبنای دیگری در جامعه تبلیغ و ترویج می شود که نظریه اختلاط نام دارد. بر اساس این نظریه زن و مرد با رعایت حدود شرعی و حجاب و نگاه و ... با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. مثل 2 انسان نه 2 جنس مخالف. برای مثال دو دانشجوی دختر و پسر می توانند با یکدیگر، بحث علمی کنند و معاشرت داشته باشند، ضمن آن که حدود شرعی را حفظ کنند.

اگر تحریک را کم کردیم، حرص ایجاد نمی شود؛ اما اگر گفتیم دختر و پسر می توانند با هم باشند. و باهم مراوده کنند، در واقع عامل تحریک را بتدریج ایجاد کرده ایم. از طرف دیگر آنها را منع می کنیم که شما فقط حق دارید در حد بیان مسائل درسی، علمی، فرهنگی و سیاسی با یکدیگر صحبت کنید و وارد فضاهای دیگر نشوید، این امکان ندارد، چون زمینه های تحریک فراهم شده است

در حال حاضر این نظریه در نهادهای رسمی کشور، اداره ها، واحدهای فرهنگی و دانشگاه ها، صدا و سیما و ... حاکم شده است. حال باید دید مبنای 2 نظریه اختلاط و اضطرار چیست؟

کسانی که قائل به نظریه اضطرار در ارتباط دختر و پسر هستند می گویند :" آقا جان زن و مرد مثل آتش و پنبه هستند و قرار گرفتن آنها کنار هم خطرناک است " در نهاد دختر و پسر، کشش فوق العاده ای وجود دارد؛ البته برخی تصور می کنند این همان غریزه جنسی است در حالیکه با هم متفاوت است .

به هر حال بر اساس این نظریه آنچه مسلم است این است عشقی که میان 2 جنس مخالف به وجود می آید، به قدری قوی و انرژی زاست که خانمان سوز می شود و دیگر، عقل و تقوا نمی تواند آن را کنترل کنند.

این گروه حضرت یوسف (ع) را هم مثال می آورند که با وجود همه پاکی و نجابت ، نتوانست در مقابل یک زن مقاومت کند. آنجاست که دست به دعا برمی دارد و می گوید:

"خدایا اگر مرا نجات ندهی ممکن است پایم بلغزد"

این مساله نشان می دهد که پاکی افراد ، نمی تواند از بروز خطر جلوگیری کند و از طرفی عقلانیت افراد هم جلوی آن را می گیرد. اینها می گویند حالا که می دانید اینقدر احتمال خطر وجود دارد، بهتر است دختر و پسر هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند، مگر آن که مجبور شوند با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند.

نظریه اختلاط چه می گوید؟

در برابراین گروه، اختلاطیون مبنای دیگری را بیان می کنند و می گویند: " الانسان حریص علی ما منع منه"، یعنی انسان حریص است بر آن چیزی که او را منع کنند. آنها بر این باورند که اگرمی خواهیم جامعه ای سالم داشته باشیم باید حساسیت دختر و پسر را نسبت به یکدیگر کم کنیم.

شهید مطهری در کتاب فلسفه حجاب بیان خیلی زیبایی از حرص و حریص شدن دارد. او می گوید:

"حرص در 2 زمان پدید می آید، یکی وقتی عامل، تحریک باشد و دیگری وقتی عامل، منع باشد. اگر زمینه تحریک بر طرف شد و بعد منع کردیم، حرص ایجاد نمی شود"

شهید مطهری می گوید:

"اگر تحریک را کم کردیم، حرص ایجاد نمی شود؛ اما اگر گفتیم دختر و پسر می توانند با هم باشند و باهم مراوده کنند، در واقع عامل تحریک را بتدریج ایجاد کرده ایم. از طرف دیگر آنها را منع می کنیم که شما فقط حق دارید در حد بیان مسائل درسی، علمی، فرهنگی و سیاسی با یکدیگر صحبت کنید و وارد فضاهای دیگر نشوید، این امکان ندارد، چون زمینه های تحریک فراهم شده است "

انشالله ادامه دارد....

 







 

ملا صدرا عشق را دو قسم کرده است: یکی عشق حقیقی و دیگر عشق مجازی وعلت این مسأله به مراتب عشق و محبت در تفکر صدرالمتألهین برمی گردد. از نظر او عشق حقیقی محبتبه خدا و صفات و افعال اوست. او می‌گوید چون ذات حق‌تعالی بالفعل جامع جمیع کمالات است احق است که معشوق و مطلوب و مقصود کل و مطلق باشد.(1)

عشق مجازی خود دو‌گونه است. عشق نفسانی و عشق حیوانی.

این نوع عشق انسان را از خود‌پرستی بیرون می‌برد و این حصار و محدودیت را می‌شکند. وجود عاشق را توسعه داده و کانون هستی‌اش را عوض می‌کند. این نوع عشق نفس و روح را نرم،آرام، مهربان، صاحب وجد و حزن و گریه و رقت دل می‌کند . در این مرحله، عاشق شیفته از معشوق خود تصویری متعالی و متکامل برای خویش ترسیم می‌کند و دیگر حواس او در مقابل اثری از غیر محبوبش حساسیتی ندارد.

 مبداء عشق حیوانی شهوات بدنی و هدف آن طلب لذت حیوانی و ارضای تمایلات خود محب است و از آن خشونت و جنایت برمی‌خیزد. انسان آنگاه که تحت تأثیر شهوات خویش است از خود بیرون نرفته است. شخص و شیء مورد علاقه را تنها برای خود می‌خواهد و اگر به او می‌اندیشد بدین صورت است که چگونه از وصال او بهره‌مند شود و حداکثر تمتع را ببرد و اگر نسبت به او  غیرت می‌ورزد غیرتش حیوانی است و مانع رشد و تکامل محبوب خویش می‌شود. او هرگز تکامل و تعالی معشوق را نمی‌خواهد زیرا همواره نگران از دست دادن اوست. همیشه ملتهب و     افسرده خاطر است دائم به فکر تصاحب و تملک محبوب است و گاه رفتارهای ناشایست و خلاف عقل از او سر می‌زند. او تا آنجا پیش می‌رود که از آزردن معشوق خود باکی ندارد. چنین عشقی با وصول به معشوق و گذشته ایام رو به سردی می‌گذارد و گاهی هم به کینه و نفرت تبدیل می‌شود و تا آنجا‌ که چه بسا معشوق آدمی دشمن‌ترین دشمنان او گردد.(2)
 

در مقابل عشق نفسانی محبتی خالص است و به کلی از شهوت و منفعت برکنار است. این نوع عشق انسان را از خود‌پرستی بیرون می‌برد و این حصار و محدودیت را می‌شکند. وجود  عاشق را توسعه داده و کانون هستی‌اش را عوض می‌کند. این نوع عشق نفس و روح را نرم، آرام، مهربان، صاحب وجد و حزن و گریه و رقت دل می‌کند . در این مرحله، عاشق شیفته از معشوق خود تصویری متعالی و متکامل برای خویش ترسیم می‌کند و دیگر حواس او در مقابل اثری از غیر محبوبش حساسیتی ندارد. در این نوع عشق که عشق خیالی(3)

نیز نامیده می‌شود عاشق نگران از دست دادن و مهجور شدن محبوب خود نیست زیرا محبوب همواره با اوست. زیرا صورت معشوق در عالم خیال او جاودانه شده و در وجود او تبلور یافته است و راه  جبران فراق و دوری را همین تصور خیالی می‌داند و لذا هرگز از معشوق خیالی خود جدا نیست و تا جایی پیش می‌رود که خیال محبوب را از خود محبوب عزیزتر و گرامی‌تر می‌دارد(4).

ملاصدرا اشعاری را از محیی‌الدین عربی ذکر می‌کند که اشاره به این نوع از عشق دارد که عشق نفسانی غیر از عشق حیوانی و جسمانی است.(5)

 


                                                     """"لحظه هاتون سرشار از شادی""""
                                                                                                                               

پی نوشت ها:
‌1-محمدبن‌ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، به تصحیح مقصود محمدی، ج7 ،ص 252 (در مقالات بعدی این مطلب را بیشتر توضیح خواهیم داد.)
2- محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه ، ج7،ص 176.
3- فاطمه طباطبایی، سخن عشق،ص 12.
4- جالب است که چنین حالتی را در شهریار شاعر معروف زمان خودمان نیز ذکر کرده‌اند. ( ر.ک: مرتضی مطهری، فطرت،ص 86)
5-محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفارالعقلیه الاربعه، ج7،ص 179.