از مزیت های شریعت اسلام اینست که دینی کامل و دارای شمولیت است و تمام جوانب حیات را در کمال تعادل و تکامل و هماهنگی در بر میگیرد. اما با این حال برخی این سؤال را پیش می کشند که:
-آیا شریعتی که چهارده قرن پیش نازل شده میتواند با تغییرات جدید در زندگانی مردم همگام گردد؟
-آیا میتوان این دین را بدون به کار بردن احکام و قوانین دیگر اندیشه ها و مکاتب بشری همانند سوسیالیسم و دمکراسی و سکولاریسم و...، به اجرا درآورد و موفق هم بود؟
کسانی که این سؤال را میپرسند (آگاهانه یا ناآگاهانه) حداقل یکی از صفات خدا یعنی صفت علم را انکار میکنند! اگرچه در واقعیت امر ، منکر بیش از یکی از صفات خدا هستند. انگار تصور میکنند که خداوند زمانیکه این شریعت را نازل فرموده علم نداشته که امور جدیدی در حیات مردم به وجود میآیند که با اوضاع و شرایط نزول این شریعت متفاوت میباشد!
کما اینکه آن ها در واقع صفت حکمت را نیز نفی مینمایند! آنگاه که تصور میکنند که خداوند شریعتی نازل نموده که جز در محدودهی زمانی مشخصی نمیتوان آن را به اجرا در آورد، سپس مردم را تا روز قیامت به اجرای آن ملزم ساخته است!!
"این در حالیست که خداوند علیم و حکیم است! آنچنان که ذات خویشتن را توصیف نموده است اما بیشتر مردم نمیدانند."