در آغاز قرن بیستم کشورهای استعماری تا حدودی سراسیمه شدند. به بریتانیا که آن روز در رأس صلیبی ها و صهیونیست ها بود، مأموریت دادند تا اوضاع را دقیقاً بررسی نموده و راه حل مناسبی آماده نماید.
بریتانیا نیز مسئولیت را به فردی بنام «لرد بترمان» سپرد تا موضوع را بررسی نماید.

- «لرد بترمان» مذکور، بنا بر انجام وظیفه ی خود گزارش مشهور خود را در سال 1907میلادی تنظیم نمود که در آن گزارش چنین آمده است:

«در این قسمت از سرزمین، جهان اسلام (منظورش کشورهای عربی است) ملتی است دارای زبانی واحد، سرزمینی به هم پیوسته، دینی واحد، گذشته ای مشترک، آرمان هایی مشترک. این سرزمین اکنون در چنگ ماست. اما دارد به حرکت در می آید و اگر چنانچه این دشمن غول پیکر از خواب بیدار شود. بر سر ما چه خواهد آمد؟ تنها راه حلی که وجود دارد به نظر من این است: باید پیوستگی این ملت بزرگ را با ایجاد دولتی اجنبی (اسراییل) که با منطقه بیگانه و با ما آشنا باشد، از هم گسیخت و این دولت پایگاهی باشد که هرگاه دشمن غول پیکر خیال جنبیدن را نمود سرکوبش نماید».

- صلیبی ها و صهیونیست ها تلاش هایشان متوقف نگردیده و موضوع دیگری را نیز دنبال کردند که خطراتش را نباید بر جهان اسلام نادیده گرفت و آن ایجاد تغییر و تحول در حرکت ها و نهضت های آزادی خواهی بود که نقطه ی آغازشان اسلام بود. اما آن ها از طریق تهاجم فکری، توانستند بسیاری از این حرکت ها را تبدیل به جنبش های ملی، قومی و بسا اوقات سوسیالیستی کنند که دقیقاً با مصالح صلیبی صهیونیستی همسو هستند.

- اما رویداد ناگهانی و پیش بینی نشده برای صلیبی ها و صهیونیست ها و برای تمام جهان، علی رغم بکارگیری تمام توطئه ها، وجود بیداری مسلمانان و حرکت رو به رشد اسلام گرایی بود. هیچکس حتی خود مسلمانان هم باور نمی کرند که اسلام گرایی باری دیگر بروز نماید چه برسد به اینکه به حیاتش ادامه دهد.



- در چنین شرایطی بود که کینه ها و عداوت های دیرینه ی دشمنان اعم از یهود، نصاری، مشرکین و منافقین باری دیگر به حرکت در آمد و جهت نابود کردن نوزاد تازه به دنیا آمده قبل از اینکه قدرتمند شود، تمام تجهیزات قابل استفاده ی خویش را به کار بردند. اما نوزاد از نابودی ابا می ورزید و در مقابل داشت استقامت می نمود و هر روز قلمروش در زمین گسترش می یافت و اهمیت و خطرش هر روز بیشتر می شد.
اینجا بود که دشمن از شدت وحشت و سراسیمگی عقلش را از دست داده و در پی آن نقاب شرم و حیایش را نیز کنار زد.

- جنگ علناً آغاز گردید و فاجعه ی بوسنی و هرزگوین پدید آمد. غرب بر موضع گیری خویش باقی ماند، موضع گیری واضح و روشن، رُک و بدون پرده...
البته چیز جدیدی نیست...
اسرائیل توسط صلیبی ها و صهیونیست ها صرفاً جهت سرکوبی کشورهای منطقه که هرگاه اراده تحرک داشته باشند به وجود آمده بود. زمین های فلسطینیان را که مالکین اصلی این سرزمین هستند، چپاول و آن ها را آواره، زندانی و شکنجه می کنند. از آن طرف آمریکا در شورای امنیت و سازمان ملل، جهت جلوگیری از محکومیت شفاهی که هیچ تاثیری در تغییر اوضاع ندارد کمین نموده و «حق وتو» خویش را بکار می گیرد. در عین حال اگر ملت فلسطین با پرتاب سنگ به دفاع از خویش بپزدارد تمام دنیا در صدد سرکوبی انتفاضه ای بر می آیند که به زعم آنها صلح جهانی را تهدید می نماید.

 

شاید باز هم درس دیگری را گذاشتم ، تا خدا چه قسمت کند ...