یک بخش توبه ، استغفار با زبان است ؛ خدایا! اشتباه کردم « أستغفرُ اللهَ ربى و أتوب الیه » با زبان، حالا همین که قلبمان پشیمان است، بس نیست؟ نه، چون خدا گفته است که غیر از پشیمانى قلب، دوست دارم صداى التماس گنهکار را بشنوم. صدایت مهم است؛
« ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ »(1) من را صدا بزن، من با صدا زدن تو جواب تو را مىدهم .
بیایى پشت در بایستى و زنگ نزنى که کسى در را باز نمیکند. تشنه اى، اما اگر نگویى آب مىخواهم، آب نمی آورند، گرسنه اگر نگوید نان، کسى به او نان نمیدهد.
یک مرحله توبه: « ترکٌ بالجوارح » هر عضوى از اعضا دچار هر گناهى است، امشب از چاه گناه بیرون بیاور، بگو: من از تاریکى میخواهم بروم، خسته شدم.(2)
یک بخش آن هم این است که به خدا بگویى: از امشب تا سال دیگر، دیگر من به گناه برنمیگردم « إضمار أن لایعود ».(3)
توبه نصوح توبهاى است که در آن رجوع به گناه نباشد. و توبه کننده از گناه مانند کسى است که گناه نکرده باشد. و آن کس که اصرار بر گناه دارد و استغفار میکند خود را استهزاء و مسخره میکند.
و با این حالت شیطان او را مسخره میکند. و به تحقیق شخص وقتى بگوید: اى خدا من از تو طلب آمرزش میکنم و بازگشت به سوى تو مینمایم پس به گناه عود کند و برگردد و باز چنین بگوید تا چهار مرتبه، در مرتبه چهارم از دروغگویان نوشته شود.
داستانى درباره گرگ گرسنه
یکى از علماى جامع و کامل و عارف و فیلسوف که همه شما او را میشناسید ، ایشان میفرمودند: براى دیدن یکى از اقوام به شهرمان در یک منطقه سردسیر کشاورزى رفتم.
وقتى وارد خانه اش شدم، گفت: آقا! اول یک مسأله شرعى دارم، این را جواب بدهید.
گفتم: بفرمایید، گفت: امسال تا زانوى ما در این منطقه برف آمده است، پنج و نیم، شش صبح تازه هوا روشن شده بود، من آمدم بیل و پارو برداشتم که به باغ بیایم داخل آلاچیق دیدم یک گرگ قوى آمده و زیر آلاچیق خوابیده، من و بیل و پاروى من را که دید، اصلاً عکس العمل نشان نداد، نترسید، ولى من ترسیدم جلو بروم، خیلى گرگ قویى بود.
. **>