گویند در روزگاران قدیم نامه ای برای مردی آمد، او سواد خواندن نداشت. مرد نامه به دست از این سو به آن سوی و از این کو بدان کوی می گشت تا شاید کسی را  بیابد تا نامه را برایش بخواند. روزهای زیادی مرد دنبال فرد با سوادی گشت. تا بالاخره به او گفتند: در فلان جا مردی مکتب دارد و درس قرآن می دهد.

او به اتفاق جمعیت زیاد به سراغ آن مرد مکتب دار روانه شدند تا به او رسیدند. همه به آن مرد نگاه کردند تا ببینند او چگونه از یک تکه کاغذ زبان آدمی می فهمد و می خواند. سکوت همه جا را فرا گرفته بود... تا این که سکوت با صدای خواندن مرد مکتب دار شکست. مردم که شاهد این منظره عجیب بودند از روی تعجب همگی گفتند: آ (علامت تعجب) خوند(خواند) به مرور زمان آ خوند به آخوند تبدیل شد. 

برخی هم به آخوند ملا می گویند. ملاّ از ملأ است یعنی پر برخلاف خلأ یعنی خالی؛ ملاّ به کسی گویند که ذهنش پر اندیشه است(کله اش پوک نیست). 

نکته: در یک نظر سنجی از افراد متدین در سایت اسک دین آنها به دلائل مختلف واژه های روحانی، حاج آقا، طلبه، آقا را بر واژه آخوند و ملّا ترجیح دادند.