متأسفانه در جهان هم علم زیر چرخ سیاست له می شود مثلا در راهنمای آماری - تشخیص اختلالات روانی انجمن روان پزشکی آمریکا شماره 3 همجنس بازی انحراف به شمار می رفت و در ورژن بعدی از جداول اختلالات خارج شد. در داخل کشور هم گاهی کارهای پژوهشی بازی مدیریتی است و کاری ماس مالی شده برای کسب در آمد. یکی از طلاب افغانی که دکترای روان شناسی بالینی و چند تألیف خوب هم دارند. می گفت: در مرکز پژوهشی برایم اتفاق نامبارکی افتاد:

1- کتابی نوشتم مسئول آن مرکز گفت: حق التألیف تو را نمی دهم مگر این که موافقت کنی اسم من هم به نام مؤلف در کنار اسمت بنشیند و در کارش هم خیلی جدی بود و خیلی اذیت کرد بدتر این که وجهه این مسئول به گونه ای بود که هرکس می شنید می گفت این امکان ندارد.

2- در مرکز تحقیقاتی دیگری کار می کردم مسئول مرکز گفت میخواهم با دید روان شناختی ای این مرکز را آسیب شناسی کنید وقتی زحماتم را درقالب یک کار پژوهشی به او ارائه دادم او به جای تشکر گفت متأسفم دید شما نسبت به مرکز این است!؟

تازه فهمیدم که مهم ترین آسیب مرکز خودم هستم.

* من متأسفم به عنوان یک ایرانی که تمدن 7000هزار ساله دارد در کشورش با افغانی های مقیم خیلی بد رفتار می شود. گاهی می گویم اگر من نازک نارنجی در آن کشور بودم و آنها با من این گونه رفتار می کردند چقدر تاب داشتم.