با خواندن داستان حضرت نوح و فرزندش می فهمیم که عصمت پدر برای فرزند عصمت آور نیست یعنی هر فردی با اراده و اختیار خود مسیر خودش را انتخاب می کند البته فرق است بین کسی که شرایط هدایت برایش مهیا است و کسی که این شرایط را نداشته طبعیتا افرادی که شرایط هدایت و تربیت دینی برایشان فراهم است مسئولیت شان سنگین تر است. اگر پدر در تربیت کم نگذارد ولی فرزند بی راهه را انتخاب کند پدر تقصیری ندارد.برخی اشتباها گمان می کنند اگر فرزند یک روحانی منحرف بود روحانی هم الزاماً خودساخته نیست.

شخصی لاابالی و متلک گویی به روحانی ای که فامیل او بود گفت من همه کاره هستم و لا ابالی، چرا فرزند من نماز خوان شده است و لی فرزند تو که نماز شب خوان هستی لاابالی شده است. روحانی با شوخی گفت تو تأثیر لقمه حرام و حلال بر نطفه و تربیت را نمی دانی وقتی من مهمان تو می شدم و از غذای حرام تو می خوردم معلوم است که حاصلش انحراف فرزندم می شود. و وقتی تو مهمان ما می شدی و از غذای حلال من می خوردی حاصلش شد فرزند صالح تو.