سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 238392
  • بازدید امروز: 54
  • بازدید دیروز: 28
  • تعداد کل پست ها: 198
درباره
مجاهد[363]

اینجا دغدغه های ذهنی یک طلبه بیان میشود .... طلبه ای از نسل نو که باور دارد دین تنها راهگشای طریق انسانیت است و لاغیر ...اما با تمام این وجود ما متهمیم ... آقا جان ! ما متهمیم ، ما را در یاب !!!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها

 

شب اول محرم

امام رضا (ع)فرمودند:وقتی ماه محرم داخل میشد کسی پدرم موسی بن جعفر(ع)را خندان نمیدید.

امام ضا(ع)فرمود:پدرم از آغاز مجرم ،اندوه و حزن داشت،تا این که روز عاشورا این حزن و اندوه به اوج خودش و اوج مصیبت امام میرسید.

امام رضا(ع)در همین روزها به ریان بن شبیب فرمود:"یابن شبیب ان کنت باکیا لشی فابک للحسین فانه ذبح کما یذبح الکبش"(1)ای ریان ،هر مصیبتی داشتی،هر عزایی داشتی بر حسین ما گریه کن.

حسین فصل الخطاب مجالس شما باشد،پدر از دست دادی ،بگو:حسین.مادر از دست دادی ،بگو:جسین.برادر از دست دادی بگو:حسین.

یااباعبدالله،شب اول محرم وآغاز سوگواری شماس.امام حسین کنار قبرجدش رسول الله آمد(این ها(اهل بیت)غالبا با پیامبر خداحافظی داشتند.امام رضا(ع)وقتی ایران آمدبا پیغمبر وداع کرد.امام جواد،امام هادی،امام عسگری،هر کدام که عراق رفتند ،کنار قبر پیامبر آمدند و خداحافظی کردند)طبق نقل،امام حسین هم دو شب آمد کنار قبر رسول االله وداع کرد.

یا رسول الله،وضعیتی ایجاد کردند که دیگر من نمیتوانم در مدینه بمانم.مدینة الرسول،شهر پیغمبر،شهر اهل بیت،شهری که پیغمبر حسین را روی شانه و دوشش مینشاند.مردم می دیدند چه قدر پیغمبر به امام حسین محبت میکند.اکنون کار به جایی رسیده است که امام حسین بعد از دو دهه از شهادت امیرالمومنین،وبیش از نیم قرن از رحلت پیامبر ،دیگر نمیتواند در مدینه بماند.

نوشته اند:لحظاتی خواب اباعبدالله را ربود.اباعبدالله از خواب بیدار شد،فرمود:جدم پیغمبر را در خواب دیدم؛رایت جدی رسول الله فی منامی(2)؛جدم رسول الله مرا به سینه فشرد و فرمود:حسینم بیا ما منتظریم،پدرت منتظر است.مادرت منتظر است .حسین جان،این جا برای تو از آن عالم بهتر است زود به سوی ما بیا.

امام حسین از مدینه بیرون آمد؛با زینب آمد،با ام کلثوم آمد،با قاسم و اکبر آمد.هر خروجی یک ورودی هم دارد.غالبا کسانی که مسافرت می روند یک روزی برمیگردند و عده ای به استقبال شان میروند.یک روز هم مدینه انتظارمیکشید که کاروان برگردد.خیلی نگذشت ؛چند ماهی.اما آن روزی که برمیگشتند دیگر عباس نبود،قاسم نبود،حسین نبود،علی اکبر نبود،کاروان بی کاروان سالار آمده بود.رباب ،همسر اباعبدالله دیگر برنگشت همان کربلا ماند،گفت:بی حسین من چگونه به مدینه برگردم.روزها می رفت زیر آفتاب می نشست و می گفت:خودم دیدم بدن عزیز زهرا مقابل آفتاب بود.اما زینب برگشت ،و پیام کربلا را با خود آورد.وقتی وارد مدینه شد فرمود:مدینة جدنا لاتقبلینا(3)؛مدینه،ما را به خود راه مده.مدینه ،حق داری ما را راه ندهی چون ما بی حسین آمده ایم.

"وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون"  (4)

 

1-وسائل الشیعه،ج14،ص502؛بحارالانوار،ج44،ص285؛عیون الاخبار،ج1،ص299.

2-بحارالانوار،ج44،ص328.

3-بحارالانوار،ج45،ص197

4-شعرا،227

 







با خواندن داستان حضرت نوح و فرزندش می فهمیم که عصمت پدر برای فرزند عصمت آور نیست یعنی هر فردی با اراده و اختیار خود مسیر خودش را انتخاب می کند البته فرق است بین کسی که شرایط هدایت برایش مهیا است و کسی که این شرایط را نداشته طبعیتا افرادی که شرایط هدایت و تربیت دینی برایشان فراهم است مسئولیت شان سنگین تر است. اگر پدر در تربیت کم نگذارد ولی فرزند بی راهه را انتخاب کند پدر تقصیری ندارد.برخی اشتباها گمان می کنند اگر فرزند یک روحانی منحرف بود روحانی هم الزاماً خودساخته نیست.

شخصی لاابالی و متلک گویی به روحانی ای که فامیل او بود گفت من همه کاره هستم و لا ابالی، چرا فرزند من نماز خوان شده است و لی فرزند تو که نماز شب خوان هستی لاابالی شده است. روحانی با شوخی گفت تو تأثیر لقمه حرام و حلال بر نطفه و تربیت را نمی دانی وقتی من مهمان تو می شدم و از غذای حرام تو می خوردم معلوم است که حاصلش انحراف فرزندم می شود. و وقتی تو مهمان ما می شدی و از غذای حلال من می خوردی حاصلش شد فرزند صالح تو.







بحث آپارتمان سازی، آشپزخانه اوپن و...بود که چقدر از موازین دینی فاصله گرفته است یک نفر می گفت این ها هم خوبه ولی در بحث آپارتمان سازی آنچه بیشتر آبروی انسان را هدف قرار میده توالت در فضای کوچک است که گاهی آدم میگه ای کاش میشد از پنجره توالت فرار کرد و در معرض عموم ظاهر نشد.

یکی خندید و گفت این که کاری نداره قابل حل است البته خودم طرحش را ریخته ام ولی تا خرید سی دی طرحم به تأخیر می افتد.

 همه با تعجب گفتند طرح؟ سی دی؟!

خندید گفت: سی دی موسیقی جاز برای این گونه توالت ها بد نیست هم تا دلت بخواد سر و صدا داره و هم به دلیل موسیقی درمانی اش ضد یبوست است

دوم اینکه بدون شوخی دنبالم سی دی آموزش زبان نصرت را بخرم و آن جا که رفتم روشن کنم با یک تیر دو نشون بزنم .







گویند عالمی وقت گفتن احکام مربوط به آداب بول(ادرار) کردن گفته بود که بعد از دستشویی رفتن برای استبراء سه بار فرد تنحنح کردن برای زن و مرد مستحب است.

روزی هنگام وضو متوجه شده بود که فردی داخل دستشویی سه بار بلند می گوید تنحنح تنحنح تنحنح.

او از این عمل تعجب کرد مرد که بیرون آمد از او پرسید چه می گفتی؟

گفت مستحب است سه بار بگویی تنحنح.

روحانی خندید و گفت منظور از تنحنح کردن. سه بار اح اح اح کردن است نه گفتن کلمه تنحنح.







فرمانده گروهانی از استان همدان بود. می گفتند تو عملیاتی یکی از سنگرهای عراقی ها با تیر بار بچه ها را قلع و قمع می کرد. تا این که یکی از روحانیون با چابکی زیاد خودش را زیر سنگر رساند و با کف دست تیر بار را به داخل سنگر برگرداند بعد از این که به سنگر حمله کردیم متوجه شدم بوی کباب می آید کمی دور و برم نگاه کردم چیزی متوجه نشدم بعد متوجه شدم حاج آقا دستش را از ما مخفی می کند با زور دستش را که پشت سرش مخفی کرده بود کشیدم دیدم گوشت کف دستش کباب شده بود و به استخوان رسیده بود.

نکته: روحانیون نسبت به صنف خود در بین اصناف مختلف بالاترین شهید را به انقلاب هدیه دادند.








امیرالمومنین علی (علیه السلام) در کلمات قصار خویش راه حل مهمی را به همه پیروانشان نشان میدهند که پیمودن آن بسیار امید بخش است.ایشان میفرمایند«ردوا الحجر من حیث جاء....سنگ را به همان سمتی که به سوی شما پرتاب شد برگردانید»این سخن حکیمانه بدین معناست که ببینید دشمن شما از چه استراتژی،ابزار و تکنیکی استفاده میکند تا شما هم از همان بلکه بهتر از آن استفاده کنید.
باعث افتخار است که چنین علمداری داریم که در بصیرت و بینش نمونه ای به مثابه اهل بیت عصمت و طهارت هستند و در شرایط مختلف فصل الخطاب همه جهانیان به خصوص ایرانیان هستند و چراغ راهی در بیابان تاریک آخر الزمان.
چندین وقت پیش فرمانده قلبمان امام خامنه ای برای مقابله با استراتژی دشمن خبیث مطلبی را تحت عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح کردند که بعضی از مسئولین هنوز در پی هضم این موضوع به ظاهر آسان ولی سنگین هستند.البته معظم له از چهار سال پیش به این مهم پی بردند و هر سال با نامگذاری سالها به نامهای اقتصادی به دنبال آماده سازی قوا و مردم ایران برای این مهم بوده اند. در سال جاری هم نسخه موثر برای مقابله با تحریم های جدید را اقتصاد مقاومتی دانستند و فرمودند تنها از این طریق است که میتوان دشمن را به زانو درآورد و در برابر فشارهای آن مقاومت کرد.متاسفانه این هشدارها و توصیه ها از سوی برخی مسئولان کشور چندان جدی گرفته نشده است.به راستی آیا در کشوری که به هرمناسبتی ده ها همایش و کنفرانس گرفته میشود،شایسته نبود درباره اقتصاد مقاومتی نیز یک نشست تخصصی انجام پذیرد؟آیا در این باره،مجلس و دولت وظیفه خودشان را انجام داده اند؟آیا منازعات سیاسی میان مجلس و دولت که عمدتا به رقابت های قبل و بعد برمیگردد،چاره کار است؟!!شایسته است روسای قوا این منازعات بی حاصل را کنار نهاده و به جای این گونه فعالیت ها و دعواهای لفظی به فکر تدوین برنامه جامع و کامل برای اقتصاد مقاومتی برآیند.آیا مجلس برای اقتصاد مقاومتی حاضر میشود بخشی از بودجه 460 میلیارد تومانی خود را کاهش دهد؟آیا دولت حاضر است هزینه های اضافی را از گرده بودجه کشور بردارد؟آیا مردم حاضرند در این شرایط حساس دولت خودشان را یاری کنند؟بی تردید اگر مردم ببینند مسئولانشان به فکر اقتصاد مقاومتی هستند و از حیف و میل بیت المال جلوگیری میکنند و به فکر چاره برآمده اند ،آن ها هم نظامشان را یاری خواهند کرد....
به امید رایحه ای تازه......







متأسفانه در جهان هم علم زیر چرخ سیاست له می شود مثلا در راهنمای آماری - تشخیص اختلالات روانی انجمن روان پزشکی آمریکا شماره 3 همجنس بازی انحراف به شمار می رفت و در ورژن بعدی از جداول اختلالات خارج شد. در داخل کشور هم گاهی کارهای پژوهشی بازی مدیریتی است و کاری ماس مالی شده برای کسب در آمد. یکی از طلاب افغانی که دکترای روان شناسی بالینی و چند تألیف خوب هم دارند. می گفت: در مرکز پژوهشی برایم اتفاق نامبارکی افتاد:

1- کتابی نوشتم مسئول آن مرکز گفت: حق التألیف تو را نمی دهم مگر این که موافقت کنی اسم من هم به نام مؤلف در کنار اسمت بنشیند و در کارش هم خیلی جدی بود و خیلی اذیت کرد بدتر این که وجهه این مسئول به گونه ای بود که هرکس می شنید می گفت این امکان ندارد.

2- در مرکز تحقیقاتی دیگری کار می کردم مسئول مرکز گفت میخواهم با دید روان شناختی ای این مرکز را آسیب شناسی کنید وقتی زحماتم را درقالب یک کار پژوهشی به او ارائه دادم او به جای تشکر گفت متأسفم دید شما نسبت به مرکز این است!؟

تازه فهمیدم که مهم ترین آسیب مرکز خودم هستم.

* من متأسفم به عنوان یک ایرانی که تمدن 7000هزار ساله دارد در کشورش با افغانی های مقیم خیلی بد رفتار می شود. گاهی می گویم اگر من نازک نارنجی در آن کشور بودم و آنها با من این گونه رفتار می کردند چقدر تاب داشتم.







گفت حاج آقا دعا های مفاتیح را که نگاه می کنیم می بینیم برای هر ساعت و هرکار و هر روز و هرشب دعا و اعمال خاص دارد. این دین برای افراد بیکار خوب است که بنشیند و از صبح تا شب عبادت کند. به او گفتم در فرودگاه ها و ترمینال ها ساعات حرکت به مقصدهای مختلف را لحظه به لحظه نوشته اند آیا شما در همه لحظات سوار اتوبوس یا قطار یا هواپیما می شوید یا متناسب با نیاز و ضرورت از آن کمک می گیرید؟







پیر زن بعد از نماز کنار پرده مسجد آمد و به حاج آقا گفت: حاج آقا دستت درد نکنه یک استخاره می خواستم.

حاج آقا: استخاره کرد و گفت بد است.

تا سه بار او به درخواست پیر زن استخاره گرفت و هر سه بار بد آمد پیرزن گفت ننه بعد از این همه که درس آخوندی خوانده ای نمیتوانی یک استخاره بگیری خوب بیاد؟!


 







محلی رفته بودم تبلیغ. افراد سئوال های عجیب و غریب می پرسیدند که تو قوطی هیچ عطاری جواب شو نمی شد پیدا کنیم. مثلا اسب حضرت اباالفضل نر بود یا ماده. به آنها گفتم که از من از این سئوال های عجیب و غریب نپرسید. من چه می دانم که ادرار گودزیلا پاک است یا نجس. اصل گودزیلا را ثابت کنید وجود دارد یا نه بعد ....از ان به بعد هرکسی سئوال بی ربطی می پرسید مسجدی ها می گفتند این از همان سئوال های گودزیلایی است.البته گاهی هم مسئولان کج سلیقه فرهنگی به این سئوالات دامن می زنند سئوالاتی که نه به درد دنیای مردم می خورد نه به درد آخرت مردم. بیشتر برای مچ گیری است و گیر انداختن افراد.(اللهمّ اشفِ مرضی المسلمینَ کلُّهم جمیعاً






صفحات :
|  <  <<  6  7  8  9  10  >>  >  |