سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 238403
  • بازدید امروز: 65
  • بازدید دیروز: 28
  • تعداد کل پست ها: 198
درباره
مجاهد[363]

اینجا دغدغه های ذهنی یک طلبه بیان میشود .... طلبه ای از نسل نو که باور دارد دین تنها راهگشای طریق انسانیت است و لاغیر ...اما با تمام این وجود ما متهمیم ... آقا جان ! ما متهمیم ، ما را در یاب !!!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها

با حالت عرفانی به گروهی که میخندید نگاه می کرد و می گفت می خندند؟: دلم به حال این جماعت می سوزه. گفتند چرا؟ گفت می بینم همگی اینها مردنی هستید. با تعجب گفتند: پیشگویی میکنی یا ادعای علم غیب خندید و گفت نه مگر کسی را هم می شناشی کهماندنیباشد دنیا محل قرار نیست. معبری است که همگی دیر یا زود باید از آن بگذریم.







برخی از علماء بزرگ برنامهتحصیلی یشان در ایام هفته فشرده بود و سخت کوش بودند و در آخر هفته برنامهتفریحی و مباحث های گروهی ملایم تری داشتند روزی برای نهار کلته گذاشتهبودند یکی از علما( ظاهراً) امام خمینی-ره- که دوست داشت سر به سر دوستانشبگذارد. ادعا کرد که من قدرت دارم شما بروید پشت در یکی در بزند و من دراتاق بگویم کیه؟ همه تعجب کردند و گفتند امتحانش ضرر ندارد همگی بیرونرفتند و آن عالم شروع به خوردن غذا کرد. یکی آمد پشت درقفل شده در را زدآن عالم با خونسردی می گفت کیه؟همه شاکی شدند چرا نگفتی؟ او گفت من گفتهبودم من می گویم «کیه؟» ادعا نکردم که اسم او را می گویم







 

روحانی ای درباره زندگی امام حسین -ع- سخنرانی می کرد وقتی به بحث همسران امام رسید و نام همسران وی رابرد، زنی گفت: یعنی امام حسین هم سر زنش هوو آورده؟! اگه می دونستم براش گریه نمی کردم.







آیت الله امجد در سخنرانی ای می فرمود باید مراقب بود، همه ما بالقوه یزید و شمریم اگر خدا به دلیل گناه وغفلت مان ما را به خود واگذارد یزید و شمر بالفعل می شویم. بعد گفت البتهشما داستان تان فرق دارد شما همگی از اولیاء هستید بعد لبخندی زد و گفت یااز اولیاء خدا یا از اولیاء شیطان.







روانشناسان می گویند هدف داشتن سبب ارتقا سلامت روان و پختگی شخصیت می شود واهداف متشتت داشتن و بی هدفی باعث افسردگی، اضطراب و شخصیت ناسالم می شوددر جهان بینی توحیدی همه کارهای ریز و درشت به سمت خداست چون از اویم بایدبه سمت او برویم. به همین دلیل است که توصیه شده است که ساعات شبانه روز رابا برنامه های عبادت، خواب، کار و معاشرت با خوبان و تفریح سازنده پرکنیم. و در همه موارد باید نیت الهی داشته باشیم و قصدمان «تقویت بندگی» باشد. اگر قصد و نیت الهی در همه کارها و شئون زندگی مان داشته باشیم برای همه آنها ثواب و اجر دریافت می کنیم. به عنوان مثال کسی که می خوابد تا به بدن و ذهنش که امانت خدا هستند استراحت کنند و بعد با آرامش بیشتر عبادت وکار و خدمت به خلق کند ، خوابش هم ثواب دارد.حال با توجه به مقدمه بالا به مزاج درس آموززیر دقت کنید:
عالمی از دستشویی بیرون آمد یکی از مریدان شوخ او به او گفت التماس دعا: عالم با لبخند گفت ثواب این دستشویی رفتن را به تو می دهم.







 

اسلام به تفکر و تعلیم و تعلم، مشورت با متخصص اهمیت زیادی می دهد. در برابر پیروی ازباورهای غیر منطقی، خرافات و تقلید کورکورانه را مردود می شمارد. در اصول دین هر گز اجازه نمی دهد ما بدون تحقیق دین را بپذیریم و در فروع دین(احکام) نیز ما را تشویق به تفقه در دین می کند و اگر کسی نتواند دراحکام تخصص پیدا کند لازم است طبق «سیره عقلایی» به متخصصان و فقیه‌هان رجوع کند. دشمنان نظام اسلامی ما که از حکومت اسلامی و مرجعیت ضربه خورده اند مدت ها است که تلاش دارند اصل مرجعیت و تقلید که اصل عقلایی و متکی برعقل است و پشتوانه و قدرت محکمی دارد را ویران کنند و به همین دلیل شبهات زیادی وارد کرده اند که با شبه زدایی کارشناسان اسلام توطئه شوم شان ناکام مانده است. اسلام افراد غیر آگاه را تشویق می کند تا به جای تقلیدکورکورانه از آگاه مسائل خود را بپرسند، متن زیر حکایت از تقلید کورکورانه دارد:
گویند در روزگاران قدیم یک روحانی به روستائی رسید. با دیدن مسجد قدیمی آن روستا متوجه شد که مردم این روستا مسلمان هستند و با خوشحالی به نزد کدخدا رفت و اعلام کرد که می‌تواند آن شب پیش نمازآن روستا باشد. کدخدا که سال‌ها بود نماز نخوانده بود و نماز جماعت را که اصولا در عمرش ندیده بود، با خودش فکر کرد که اگر به این مرد روحانی بگویم که من نمازبلد نیستم که خیلی زشت است، بنابراین بدون آنکه توضیحی بدهد، موافقت کرد. همان شب او تمام اهالی را جمع کرد و برایشان موضوع آمدن پیش نماز را شرح داد و در آخر گفت که قواعد نماز را بلد نیست و پرسید چه کسی از میان شما این قواعدرا می‌داند؟نگاه های متعجب مردم جواب کدخدا بود.دست آخر یکی ازپیرترین اهالی روستا گفت "تا آنجا که من می‌دانم برای مسلمان بودن لازم نیست خودت چیزی بلد باشی، کافیست هرکاری که پیش نماز کرد، ما هم تقلید کنیم" .با این راه حل، خیال همه آسوده شد و برای اقامه نماز به سمت مسجد قدیمی حرکت کردند. مرد روحانی در جلوی صف ایستاد و همه مردم پشت سرش جمع شدند. آقادست‌ها را بیخ گوش گذاشت و زمزمه‌ای کرد، مردم هم دست‌ها را بالا بردند و چون دقیقانمی‌دانستند آقا چه گفته است، هرکدام پچ پچی کردند.آقا دست‌ها را پائین انداخت و بلند گفت الله اکبر، مردم هم ذوق زده از آنکه چیزی را فهمیدند فریاد زدندالله اکبر.باز آقا زیر لب چیزی خواند، مردم هم زیر لب ناله می‌کرند.آقادست‌هایش را روی زانو گذاشت و چیزی گفت، مردم هم دست‌هایشان را روی زانوگذاشتند و ناله‌ای کردند، آقا دوباره سرپا شد و گفت الله اکبر، مردم هم سرپا شدند وفریاد زدند الله اکبر. آقا به خاک افتاد و چیزهائی زیرلب گفت، مردم هم روی خاک افتادند و هرکدام زیر لب چیزی را زمزمه کردند آقا دو زانو نشست، مردم هم دو زانو نشستند. در این هنگام پای آقا در میان دو تخته چوب کف زمین گیرکردو ایشان عربده زدند آآآآآآآآخ، مردم هم ذوق زده فریاد کشیدند آآآآآآآآآآخ. روحانی در حالی که تلاش می‌کرد خودش را از این وضعیت خلاص کند، خود را به چپ و راست می انداخت و با دستش تلاش می‌کرد که لای دو تخته چوب را باز کند، مردم هم خودشانرا به چپ و راست خم می‌کردند و با دستان‌شان به کف زمین ضربه می‌زدند.روحانی فریاد می‌کشید "خدایا به دادم برس".از درد به زمین چنگ می‌زد و از خدا یاری می‌خواست، مردم هم به زمین چنگ زدند و از خدایاری خواستند. باری بعد از سه چهار دقیقه، آقا توانست خود را خلاص کند و درحالیکه از درد به خود می‌پیچید، نگاهی به جمعیت کرد و از درد بی هوش شد.جمعیت هم نگاهی به هم کردند و خود را روی زمین انداختند و آنقدر در آن حالت ماندندتا آخوند به هوش آمد. او که از شدت درد به خود می پیچید به خانه کد خدامنتقل شد و به مردم گفت خودتان نمازتان را بخوانید، فردای آن روز آن مردروحانی آن روستا را ترک کرد و رفت.اما از آن تاریخ تا امروز مراسم نماز جماعت به امامت کدخدا در آن روستا برقرار است.البته مردم چون ذکرهای بین الله اکبرها را متوجه نشده بودند، آنها را نمی‌گویند، در عوض مراسم انتهای نماز را هرچه با شکوه تر برگزار می‌کنند و تا امروز دوازده کتاب در موردفلسفه اعمال آخر نمازشان چاپ کرده‌اند.البته انحرافات جزئی از اصول در آن روستا به وجود آمده و در حال حاضر آنها به بیست و دو فرقه تفکیک شده‌اند، برخی معتقدند برای چنگ زدن بر زمین، کفپوش باید از چوب باشد، برخی معتقدند، چنگ برهرچیزی جایز است. برخی معتقدند مدت بیهوشی بعد از نماز را هرچقدر بیشتر کنی به خدا نزدیکتر می‌شوی و برخی معتقدند مهم کیفیت بیهوشی‌ است نه مدت آن. باری آنها در جزئیات متفاوتند ولی همه به یک کلیت معتقدند.

 

خدایا آنرا که عقل دادی چه ندادی؟

و آن را که عقل ندادی چه دادی؟

 







با دوست در حرم نشسته بود پیرمرد نزدیک ما بود از این که در شهر غریب احساس تنهایی داشت. دوستم به اوگفت ما هم مسافریم ولی غمی نداشته باش ما حضرت معصومه(س) را داریم. پیرمردکه بعد از کمی گفت و گو با احساس رضایت بیشتری از ما جدا شد به دوستم گفتمدروغ گفتی؟ گفت نه. اولاً من قمی نیستم و برای درس خواندن به این شهر آمدهام. بعد تبسمی کرد و گفت ثانیاً ما همه در این دنیا مسافریم هیچ کس نبایدقصد وطن و ماندن همیشگی کند. مهم این بود که با «همدلی» پیر مرد را خوشحالکنم که شد.







یکی از دوستانم که اهل بابل مازندان بود استعداد و علاقه خوبی در ورزش کشتی داشت. در باشگاهی در قم ثبت نام کرد. مربی‌یان همگی او را به دلیل رشد خوبش در بدن سازی و یادگیری فنون و تکنیک های کشتی، تشویق می کردند. اما ناراحتی آنها این بود که چرااو لباس مخصوص کشتی را به تن نمی کند همه مربی یان اعتقاد داشتند در سطح قهرمانی استانی و کشوری قابلیت پیشرفت را دارد ولی او حتی یک بار هم لباس کشتی را به تن نکرد به همین دلیل تنها به مسابقات داخل باشگاه اکتفا میکرد.







درس فیزیولو‍ژی داشتیمطلبه جوانی درس را کنفرانس می داد بحث او درباره شرطی سازی بود وقتی اسم سگ پاولوفرا آورد خواست به استاد احترام بگذارد. به استاد نگاهی کرد و گفت البته بلا نسبتشما.

استاد رنگ به رنگ شد و نگاهی به خندهزیرکیبچه های کلاس کرد. بعد برای این که کمی ازفشارش کاسته شود کمی خندید و گفت اگر این طور بعداً منبر بروی که واویلااست.









اسلام نیز به سبک زندگی اهمیت می دهد. اسلامی که حتی برای خانه، دیوارهای خانه و سقف خانه ها نیز حرف دارد، برایش سبک زندگی مهم است.

من نمی دانم چرا هر چه طبقات بالاتر می رود، خانه گران تر می‌شود؟ در روایات وارد شده است که شب ها هرچه می‌توانید به زمین نزدیک‌تر شوید. ارتباط انسان با خاک برای اسلام مهم است. چقدر احمق هستند آنهایی که برداشت نظام‌مند به قواعد اسلامی ندارند. آن افرادی که قواعد اسلام را نظام مند می بینند، یک حکم اسلامی را می گیرند و فضای شهر را با همان تغییر می‌دهند.

روایت داریم همسایه برای معامله اولی است؛ طبق روایت، خرید از سوپر محله مستحب است؛ ولی خرید از سوپر محلات دیگر هیچ ثواب خاصی ندارد.

سبک زندگی بسیار مهم است. یکی از آنها حجاب است؛ مثلا می بینید در هواپیما می گویند برای حفظ ارزش اسلامی حجاب را رعایت کنید یا در دانشگاه ها در نامه هایی که می خواهند به افراد بی حجاب و خانوادهایشان تذکر دهند، ارزش های اسلامی را مطرح می‌کنند.

حجاب در سبک زندگی نیست و نباید حجاب را از آن منظر نگاه کرد؟ اصلا یک سوال بپرسم: نماز مهم تر است یا حجاب؟ نماز واجب تر از حجاب نیست؟ اگر حجاب را اجباری کرده‌اید، چرا نماز اجباری نمی‌شود؟ بعضی می گویند این حرف ها را نگو! چرا نگوییم؟ آیا دلیلش این نیست که حجاب به سبک زندگی مربوط می‌شود؟

یک مطلبی را نیز بگویم. این قدر از اخلاق و ارزش های اسلامی صحبت نکنید؛ حتی شاید یکی اخلاقش خوب باشد ولی سبک زندگی مناسبی ندارد. باید در این زمینه به خدا رجوع کنیم. خدا که بهتر از ما می‌فهمد، بهتر می‌داند چگونه سبک زندگی مان را بچینیم.

رفتار ما، فکر ما را می‌سازد. یکی از اساتید روان شناس دانشگاه تهران که رئیس انیستیتوی روان شناسی بود، برای ما تعریف می کرد که در جریان یک تحقیق افرادی را 10 نفر، 10 نفر برای امتحان داخل انستیتو می‌آوردیم و بعد هر کدامشان را جدا داخل اتاق می بردیم و می گفتیم مهر‌ه هایی را بچنیند و سپس خراب کنند. بارها می گفتیم همین کار را انجام دهند و زمانی که می خواستند از اتاق بیرون بیایند، به برخی 1 دلار می دادیم، به برخی 5 دلار، به برخی 10 دلار و به برخی هیچ پولی نمی دادیم. هیچ کدام نیز از پول دیگری خبر نداشت. بعد یک نفر را در راهرو چیده بودیم تا بحثی را راه بیندازد و می دیدیم کسانی که پول کمتری گرفته بودند، از این عملشان بیشتر دفاع می‌کردند.

من همان زمان در کلاس این‌گونه تحلیل می‌کردم که انسان ذاتا کمال گراست. آن کسی که پول بیشتری گرفته بود، کمال گرایی اش را در جیبش گذاشته بود؛ اما آن کسی که پول کمی گرفته بود، برای کاری که انجام داده بود، دنبال فایده می‌گشت. می بینید، عمل این افراد در افکارشان اثر گذاشت.

روایت داریم که زیاد خوابیدن از زیاد نوشیدن تولید می شود، همچنین زیاد نوشیدن نیز نتیجه زیاد خوردن است. این امور نفس شما را سنگین می کند؛ بنابراین نمی توانید عبادت کنید. قساوت قلب شما نیز بیشتر می شود؛ بنابراین، قدرت تفکر را از شما می گیرد. تاثیر اعمال بر افکار و اعتقادات را مشاهده می کنید؟

در روایات وارد شده که هر گاه خواستید خدا را ملاقات کنید، گرسنه باشید؛ البته این امور سطحشان بالاست. ما چه؟ من نمی خواهم شما را به سمت ریاضت بکشم. ریاضت یک عامل است؛ عوامل دیگری نیز وجود دارد؛ عواملی مثل عواطف و محبت.

فردی رفت خانه امام حسین(ع) و دید هم پرده گذاشته اند و هم پشتی؛ سوال کرد: امام علی(ع) که بیش از این زهد را رعایت می کرد. امام فرمودند: همسرم دوست داشت، من هم این اسباب را فراهم کردم.

عواطف و محبت نیز از عوامل مهمی هستند. امام علی(ع) در روایتی قاعده ای مهم بیان می کنند: «بهترین ردایی که خوب است را روی لباس های دیگرت بیندازی، حلم است. اگر نمی توانی حلیم باشی، خودت را به حلم بزن. کم هستند افرادی که رفتار قومی را تقلید کنند و مثل آنها نشوند.»

در قرآن آمده است: می دانید چرا آیات قران را تکذیب می کنید؟ زیرا رفتارتان بد است. حضرت زینب(س) هم همین آیه را در مقابل یزید خواند.

در ابتدا باید رفتار بچه را درست کنیم یا افکار و عقایدش را؟ شما به بچه اعمال را آموزش دهید، فطرتش شکوفا می شود. بچه فطرتا از اول ادب و سبک زندگی می خواهد. شما واقعا ببینید صهیونیست ها چقدر رذل هستند و در اوج پستی به بدترین شکل ممکن انسان ها را می کشند؛ اما در اوج رذالت دستگاهی به نام هالیوود دارند؛ هالیوود نیز می خواهد انسان ها نابود شوند. صهیونیست ها اصلا به انسان می گویند حیوان دو پا.

اما آنها برای دیگران سبک زندگی درست می کنند؛ مثلا می‌گویند جوان ها در دانشگاه باید مختلط باشند؛ در حالی که در خود آمریکا بین دانشجویان دختر و پسر در اتوبوس پرده می‌کشند و می‌گویند مگر ما حیوانیم که مختلط زندگی کنیم؟

اما روایتی داریم که می گوید: این نصرت خدا برای بندگان خویش کافی است که ببینید دشمن خدا گناه می‌کند.

خدا سعی کرده غیرت دینی را با حلال و حرام حفظ کند؛ مثلا حرام است شکل ظاهری و چهره شبیه به کفار شود. شباهت به کفار معنا پیدا می‌کند آن زمانی که کت و شلوار در ایران باب شد. علمایی قوی نداشتیم وگرنه در آن زمان کت وشلوار حرام قطعی بود.

این که بیش از 200 فلسطینی را طی چند روز می‌کشند، نتیجه این است که حرام و حلال را به درستی انجام نداده ایم. در روز عاشورا و در فاصله صبح تا عاشورا یک سبک زندگی مد شده بود و آن نیز شهادت بود.






صفحات :
|  <  <<  6  7  8  9  10  >>  >  |