مسلما انقلاب اسلامی (بر اسلامی بودنش تاکید دارم) را میتوان یکی از کم نظیرترین دست آوردهای بشر دانست که توان محاسباتی بسیاری از معادلات را در هم پیچید چرا که پیروزی خون بر شمشیر بود و تا این زمان ، چنان دفاع جانانه ای را تاریخ به خود ندیده و نخواهد دید .
با مروری بر آموزه های امام روح الله و جانشین خلفشان ، امام خامنه ای (زید عزه ) به خوبی میتوان اهداف انقلاب را شمارش کرد و با نگاهی کاملا سطحی (بر سطحی بودنش تاکید دارم) به تاریخ سی و چند ساله انقلاب به راحتی میتوان نتایج کاملا منطقی را بدست آورد ، نتایجی که همه نشان از اعتلای قدرت کشورمان میدهد و نوید بخش آینده ای درخشان است ، و در این که انقلاب اسلامی تا اینجای کار توانسته به خوبی به آنهمه جانفشانی های مردم در به ثمر رسیدن انقلاب و استمرار آن در اوایل و طول حیات انقلاب پاسخ مثبت دهد جای هیچ شکی نیست (به کل این جمله تاکید دارم).
اما با تمام این نقاط مثبت ، یک ضعف عمده و جدی وجود دارد که این ضعف را میتوان به مثابه یک ماه گرفتگی در صورت انسانی زیبا رو دانست ، و آن را نیز عملکرد ضعیف حاکمیت در اعتلای فرهنگ اسلامی و فرهنگ انسانی زیستن می دانم.
اینکه در این رابطه نهادهای اجرای ما و بطور کلی حاکمیت یک نقش ضعیفی را اجرا کرده است جای هیچ شکی نیست و نیازی به اثبات آن نیست اما هدف این نوشتار تنها بیان یک ناراحتی و تاسفی قلبی ست از طرف یک سرباز که خود را کوچکترین عضو خانواده انقلاب میداند .
روی سخن من نه فقط به خانواده هایی است که فرزندان خودشان را در غریب سرای دنیوی تنها و یکه رها کرده اند بدون آنکه ابزار شناخت درست تفکر کردن و درست زیستن را به آنان بدهند بلکه خطاب من نیز متوجه مسئولینی است که به هر نحوی و به هر صورتی متولی کار فرهنگی در این کشور اند .
ای آقایان آیا وقت آن نرسیده است کمی به فکر اسلام باشیم؟ هدف و آرمانتان چه شد؟ نکند تمام آنچه را که در کتب تاریخی خوانده ایم و تمام آنچه را که از مردان آهنین جان اوایل انقلاب شنیده ایم تمامی افسانه ای بیش نبوده ؟ آیا باید آنان را دست نوشته هایی ناشی از فکر انسانی آرمان گرا دانست؟ شما را چه شده است ؟ ما را چه شده است که چنین خوی غرب پرستی به جانمان افتاده ؟ شما را چه شده است ، ما را چه شده است که چنین فرهنگ برهنگی زیستنی که نشان از ارتجاع در پوشش است ، برای مان افتخار شده است ؟ شما را چه شده است آ آیا یادتان رفته خوی انقلابی امام را نه تنها به خودتان متذکر شوید بلکه به فرزندانتان نیز آموزش دهید ؟ ما را چه شده است که در برابر وا دادگی برخی از مسئولین در مقابل ارزشهای اسلامی چنین ساکت شده ایم ( ولعنت بر دهانی که برای دفاع از اسلام ساکت بماند ) ؟ بخوانم برایتان آوازهای خوش انقلاب امامی را که ندای زیستنی مطابق فطرت را به ما میداد ؟ و یا آنجا که با نفس مسیحایی اش از قلع و قمع کردن قلم و گفتار نویسندگان فاسد میگفت؟ بگویید کدامشان را از یاد برده اید تا از همان صحیفه نور برایتان بخوانم ؟
اصلا امام را هم فراموش کرده اید و فراموش کرده ایم ، آیا امام حاضر را چه میکنید؟ ندای هل من ناصر ینصرنی او را چه میکنید ؟ نکند ندای او نیز در غربت سرد ایام ، فراموش شده است ؟ و شاید این سردی ایام به وجود ما نیز رسوخ پیدا کرده است؟ ( و خدا میداند ).
ای والدین و ای آقایان ، این ندای یک سرباز کوچک است که شما را میخواند به بازخوانی روزهای گذشته !. شما را دعوت میکند به خلوتی با خودتان ! شاید بتوانید پاسخ سوالهایم را در میان انبوه مشکلات خود ساخته تان بیابید !!!
ای والدین و ای آقایان ، این بود آسایش و آرامشی که به ما وعده میدادید؟ به راستی آیا این بود ؟ آیا شما به آن جوانی که به دلیل فساد اخلاقی جامعه هر روز در آشوب هیجانان جنسی خودش میسوزد ، میگویید آرامش ؟ و یا آنکه دختران جامعه حتی دل نکنند در یک فضای مجازی پا بگذارند تا نکند خدایی نکرده هزاران نفر او را تک بزنند ، میگویید آرامش؟ من از شما استدعا دارم به قبل از ازدواج خود و دقیقا به همان عنفوان جوانی تان بروید و بعد مجددا به سوالات این حقیر پاسخ بدهید!!!
تا به حال نگاهی به آمار خودکشی ، هرزگی ، لودگی ، فسادهای اخلاقی ، رفتاری و فکری داشته اید ؟ آیا نتایج اسف بار این آمار همان آرامش موعود شماست ؟ به آرمان های فرزندانتان نگاه کنید آیا این آرمانهای خیال بافانه ، همان آرامش است ؟ آیا آرمان ما بشود آن بازیگرخانمی که با افتخار با دوستش (از جنس مذکر ) به این ور و آن ور میرود و عکس میگرد، این آرامش است ؟ چرا به اخلاق فرزندانتان نگاهی نمیکنید ، آیا این همه فحاشی و حرمت شکنی همان آرامش است ؟ نکند آرامش در همان ثروت است ، پس چرا ثروتمندان کشور من در رفت و آمد میان خانه و مطب دکتران اعصاب و روان هستند ! نکند این همان آرامش وعده داده شده است؟ کدام است آن آرامش وعده داده شده ؟ من که آرامشی ندیده ام !! نه من بلکه تمام آن جوانانی که من دیده ام حتی آنان که به زعم خویش دارای مدارج علمی هم بوده اند نیز از این آرامش و اطمینان قلبی محروم اند (به اطمینان قلبی ، تاکید دارم ) !!! نگویید اسلام نقص دارد که برایتان مثال میزنم آنهمه آرامشی که در مدینه النبی حاکم بود ؟ نگویید اسلام ناتوان است که آرامش مردان راهش را برایتان مثال میزنم که آیت الله بهجت نیز یکی از آن مردان است (آیت الله بهجت را باز بیاد آورید ) !!!
حال شما را چه شده است و مارا چه شده است که اینچنین شده عاقبت زندگی مان ؟!! آیا وقت آن نرسیده است کمی هم به فکر خود و اطرافیان و جامعه باشیم ؟ آیا وقت آن نشده است تا به فکر باشیم که چه میدهیم به خورد فرزندانمان ؟ آیا زمان آن نرسیده است که رسانه ها و سینما را دچار تغیراتی اساسی کنیم ؟
من تنها یک نفرم اما مطمئن باشید به اندازه تمام جوانانی که آرامش را خواستند ( و شما آن را از ما ربودید) ، از شما نخواهم گذشت ؟ من به شما وعده میدهم مشارکت شما را در تمامی گناهانی که نسل کنونی انقلاب در حال ارتکاب آن است!!! شما در تمامی منجلاب های روحی و فکری و علمی و ... نسل کنونی شریکید ، چه بخواهید و چه نخواهید.
من به شما اطمینان میدهم که تا قیامت هیچ کدامتان را عفو نخواهم کرد ! این را به شما وعده میدهم .
و الحمدلله رب العالمین
همان سرباز ...
.....................................
پ.ن :
متن مذکور پر از ایرادهای ویراستاری و نوشتاری ست و من نیز بدان آگاهم اما زمانی که غصه ای عمیق بر جانت میافتد آن وقت پرداختن به این مسائل میشود حاشیه .....